دومین یلدای امیر مهدی و دندان پنج و شش
یه سلام قشنگ یلدایی به پسر گلم و دوستهای عزیزم امیدوارم که همگی خوب باشن و تو این سرمای دی ماه حسابی بهشون خوش بگذره. امسال شب یلدا من و امیر مهدی مریض بودیم هر چی مامان جون اصرار کرد که بریم خونشون نتونستیم که بریم .همه بودن خاله جون و دایی سیامک و دایی بابک فقط جای ما خالی بود.من هم تصمیم گرفتم که یلدای کوچیکی برپا کنم و به عمو جون زنگ زدیم و اومد خونمون .بهمون خوش گذشت فال حافظ هم گرفتیم.کیک هم درست کردم که خوب در نیومد.هندونمون هم بیمزه بود البته با شیرینی خودمون خوردیمش.بابایی هم رفت آجیل وتخمه و شیرینی گرفت. زله هم درست کردم.جای همه خالی بود. الان هم که دارم مینویسم امیر مهدی خوابیده چون حالش زیاد خوب ...
نویسنده :
مامانی
23:49